نازدار ما،محمدرهامنازدار ما،محمدرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

❤❤محمدرهام هستی مامان وبابا❤❤

❤architect❤

به نام یکتای بی همتا سلام وعرض روزخوش چه چیزی میتونه شیرینتر ودلچسب تر از این باشه که موفقیت عزیزانت رو جشن بگیری؟؟ برادرنازنینم ،بهتره بگم همون دایی جان معروف،فوق لیسانس قبول شده ومدتها بود میخواستم براش یه جشن کوچولوی سورپرایزی بگیرم وغافلگیرش کنم تا پنجم آبان به بهانه ی جشن پوشک این امر میسر شد.ازاین بهتر نمیشد!!!!!!عالی بود همه چیز طبق برنامه پیش رفت. یه سمت خونه ریسه ی پوشکی زدم وسمت دیگه فقط بادکنک!!خلاصه که بعد از شام به برادرم گفتم محمدرهام رو ببر توی اتاقش سرگرمش کن به هیچ وجه نذاری بیاد بیرونا میخوام غافلگیرش کنم هروقت صداتون کردم بیاید. بعد همه چراغها رو خاموش کردیم وکیکش رو گذاشتیم روی میز وفشفشه ...
16 آبان 1392

*goodbye daiper*

سلام عشقکم ،سلام عمرکم ،سلام دلبرکم سلام دوستان گل خوبین خوشین؟؟ امروز که این پست رو برات مینویسم یعنی نهم آبان هزار وسیصد ونود ودوی خورشیدی، 1000روزه شده عزیززززززززززززززم،انشالله 1000ساله شی ماهکم،1000سال توام با تندرستی وسلامتی وشادی تراژدی دایپرگیرون ما: اوایل اردیبهشت بود که تصمیم گرفتم تا هوا خوبه تو نازدونه م رو از یار همیشه همراهت از بدو تولد تا الان همراهت بوده، جدا کنم،برای همین به بابایی گفتم که لیست کتابهای مورد نیازمو برام بخره ،خودمم همه مقاله های نت توی این زمینه رو خوندم یا بهتره بگم خوردم خلاصه از سی ام اردیبهشت 92دل به دریا زدیم وبدون دایپر روزمون رو آغاز کردیم.وتا شب چیزهایی دیدیم که ع...
15 آبان 1392

شیرین تر از عسل 8

سلام سلام   ما اومدیم با یه پست پراز شیرین تر از عسل   بفرمایید ادامه درخدمتتون باشم         1392/05/15سه شنبه وسی امین ماهگردمن من وبابایی درحال تماشای محبوبم،جناب پلنگ صوئتی 1392/05/31پنجشنبه مامانم میگه دستهای بچه ها توی دستهای خداست،شایدم برای همین به من الهام شده بود که امسال سرما زودتر از موعود قرار بیاد ومنم زودتر از سرما به استقبال لباسهای گرم رفتم.     1392/06/06چهارشنبه تا از خواببیدار شدم سریع یه به به خوشمزه دُئُست کَدم و با اصرار از مامانم خواهش کردم تا از این غذایی که پختم بخوره وبه...
5 آبان 1392
1